پیشکسوت قرآنی کشورمان با بیان اینکه شهید سلیمانی با آیات الهی مأنوس و عامل به قرآن بود، اظهار کرد: اتخاذ رویکرد رحمانی در برابر همه پیروان ادیان الهی در قالب یک فرمانده نظامی، آخرتگرایی و مردمداری عمدهترین ویژگیهای قرآنی ایشان بود.
به گزارش اتقان؛ به نقل از ایکنا، ۱۳ دی، صرفاً مناسبتی ملی به دلیل شهادت سرباز وطن و مناسبتی انقلابی به سبب شهادت پاسدار ارزشهای انقلاب نیست، بلکه مناسبتی قرآنی به دلیل شهادت یک سردار قرآنی است؛ شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی که حالا دقیقاً یک سال از شهادتش میگذرد. عامل واقعی به آیات قرآن بود و منش قرآنی در رفتار او تجلی یافته بود. همزمان با سالروز شهادت این سردار سرافراز سپاه اسلام با محمد انجمشعاع، پیشکسوت قرآنی و همرزم شهید سلیمانی در لشکر ۴۱ ثارالله(ع)، به گفتوگو نشستیم و از اخلاق قرآنی سردار پرسیدیم. آنچه از نظر میگذرد، حاصل این گفتوگوست؛
ایکنا ـ در طول یک سال گذشته درباره ابعاد گوناگون زندگانی شهید سلیمانی سخن گفته شده، اما به نظر میرسد درباره ویژگیهای قرآنی ایشان کمتر سخن به میان رفته است. به نظر شما آیات قرآن چگونه در سیره شهید تجلی و تبلور یافته بود؟
عظمت آن بزرگمرد ایجاب میکند که جامعه به ابعاد مختلف شخصیت ایشان بپردازد؛ یکی از ابعاد مهم و مغفول، وجوه قرآنی سردار دلهاست که شما امروز به خوبی باب صحبت درباره این بُعد از شخصیت ایشان را گشودید. ایشان انس دائم و مستمر با قرآن داشت و همین باعث شد که شخصیت ایشان مورد تربیت الهی قرار گیرد. چندی قبل یکی از فرماندهان همرزم ایشان میگفت: «من به تبعیت از شهید سلیمانی هر شب پیش از اذان صبح دو جزء قرآن میخوانم.» امروز ما به عنوان پیشکسوت قرآنی وقتی به خود نگاه میکنیم، میبینیم که انس ما با قرآن خیلی کم است، چراکه سردار سلیمانی با وجود آن همه مشغله نظامی و امنیتی هر شب، دست کم یک یا دو جزء قرآن تلاوت میکرد.
شهید سلیمانی نه فقط مأنوس با قرآن بلکه عامل به قرآن هم بود. در تاریخ نوشتهاند که ابنعباس میگفت: «وقتی آیهای نازل میشد، پیامبر(ص) میفرمود که یادداشت و عمل کنید. ما میخواندیم و عمل میکردیم و سپس وارد آیه بعدی میشدیم.» سردار سلیمانی نیز همین روش را دنبال میکرد. هر آیه را که میخواند بر جانش مینشاند و عمل میکرد. چندی قبل، با توجه به شناختی که از دور و نزدیک از سردار دلها داشتم، ۲۵ ویژگی رفتاری ایشان را که منطبق بر آیات قرآن بود، احصا کردم که به طور مستقیم و غیر مستقیم در وجودشان آشکار بود. در این مجال کوتاه میتوانم آن ویژگیها را در سه ویژگی عمده خلاصه کنم.
ایکنا ـ از چه زمانی با سردار، آشنا شدید؟
سابقه آشنایی من با ایشان به ۱۹ سالگیام بازمیگردد که ایشان در دوره جوانی بود و من دوره نوجوانی خود را میگذراندم. ایشان مربی تاکتیک و من کمکمربی بودم.
ایکنا ـ حدوداً چه سالی بود؟
اواخر ۵۹ و اوایل ۶۰ در پادگان قدس کرمان.
ایکنا ـ درباره آن سه ویژگی عمده قرآنی توضیح دهید.
ویژگی اول، نگاه رحمانی و عطوفت ایشان به همه انسانها، فارغ از ملیت و مذهب در قالب یک فرمانده نظامی بود. خداوند در قرآن کریم با خطابهای متعدد خود نه فقط مسلمانان بلکه هر کسی را که به خدا و روز جزا ایمان آورده باشد، خطاب قرار میدهد و دایره ایمان را وسیع معرفی میکند. سردار سلیمانی نیز دایره خطاب خود را به تشیع و تسنن محدود نکرد، بلکه دایره ایمان در نگاه سردار سلیمانی دایره نگاه حضرت حق در آیات الهی بود. سردار نه فقط برای بچههای فاطمیون، زینبیون، حیدریون و حزبالله، بلکه برای تمام افرادی که او را میشناختند، اعم از شیعه، سنی و مسلمان و غیر مسلمان، یک فرمانده، پدر روحانی و هدایتگر بود. بسیاری از عکسهای سلفیای که با سردار سلیمانی گرفته شده مربوط به شیعیان ایران نیست، بلکه بخشی از این تصاویر که امروز در سوریه و جاهای دیگر دیده میشود، مربوط به غیر مسلمانانی است که با افتخار با سردار سلیمانی عکس گرفتند، چراکه بخشی از مناطق عراق و سوریه، مسیحی هستند. میزان تعامل شهید سلیمانی با خانواده شهدای مسیحی در طول حیاتشان نیز مؤید این موضوع است. به دلیل همین نگاه رحمانی و باعطوفت، امروز کشورهایی که دل مردمانشان در فراق سردار سوخت، یک کشور و دو کشور نیستند، بلکه گسترهای به پهنه جهان را در برمیگیرند.
دایره ایمان در نگاه سردار سلیمانی دایره نگاه حضرت حق در آیات الهی بود. سردار برای شیعه و سنی، مسلمان و غیر مسلمان، یک فرمانده، پدر روحانی و هدایتگر بود. میزان تعامل شهید سلیمانی با خانواده شهدای مسیحی در طول حیاتشان نیز مؤید این موضوع است
ویژگی دوم ایشان که برای آحاد مسئولان سودمند است و میتواند کشورمان را به پیشرفت برساند، نگاه جدی سردار به آخرت بود. باورشان این بود که دوره زندگی در دنیا و تصدی مسئولیتها کوتاه است. به همین دلیل خودش را پیوسته برای آخرت آماده کرده بود. ایشان در هر جمع و مجلسی از حاضران شهادت میگرفت که شهادت بدهند از او بدی ندیدهاند. شهادت گرفتن را برای آخرت میخواست نه دنیا. هرگاه کسی شهید میشد، سردار اگر میتوانست در آخرین لحظات برای دفن شهید حضور مییافت. ظاهر قضیه این بود که ایشان به جبهه مقاومت و همرزمان خود وفادار است و آنان را تا لحظه آخر بدرقه میکند، اما عمق قضیه این بود که سردار با رفتن در قبر و تلقین، به دنبال یاد مرگ و آمادگی خود برای آخرت بود. سردار در گوش شهدایی که در حال رفتن بودند، همیشه این سخن را زمزمه میکرد: «فراموش نکنید ما هم به شما میپیوندیم». پیوستگی یاد موت و شهادت نکتهای است که باور قرآنی سردار به آیه «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون» را نشان میدهد. البته این باور به یقین رسیده بود.
ویژگی سوم، مردمداری سردار سلیمانی بود. قرآن کریم دستورات و آیات اجتماعی فراوانی دارد که مدارا، انصاف و مهربانی به مردم را گوشزد میکند. سردار میفرمود که باید با این مردم معاشرت و به آنان محبت کنید. یک بار با یکی از خانوادههای شهدا در فرودگاه بودیم. دیدم یک نفر کولهبار این خانواده مسن شهید را بر دوش گرفته است و به سختی مسیر بیرون تا داخل فرودگاه را طی میکند. متوجه شدم سردار سلیمانی است! آن موقع ایشان به تازگی مسئولیت نیروی قدس را تحویل گرفته بود. جلو رفتم و گفتم سردار این وظیفه ما بود که این کار را انجام دهیم! ایشان با لحنی تند و مختص فرماندهی خود ـ که هنگام فرماندهی بسیار محکم بود ـ گفت: «شما لازم نیست، وظیفه من را به خودم یادآوری کنید! ما مدیون خانواده شهدا هستیم. امروز اگر مردم بدانند که برای استقلال این مملکت چه بسیار شهید دادیم و چه تعداد خانواده شهدا داغدار شدند، حتماً خادمی این خانوادهها را به شکلی خوب و مطلوب انجام میدهند.»
اگر در جلسهای به عنوان فرمانده مقتدر سخنانش را با ادبیاتی قاطع بیان میکرد و کسی از حاضران را مورد عتاب و خطاب قرار میداد، همه میدانستند که محال است، دلجویی سردار به فردا موکول شود
خاطره دیگری درباره مردمداری سردار بگویم؛ یادم هست در شهرک شهید محلاتی، پیکر شهید شاطری را برای تشییع آورده بودند یا مراسمی برای آن شهید برگزار میشد، گروهی از جوانان شیفته و عاشق جبهه مقاومت به سمت اتومبیل سردار سلیمانی هجوم آوردند که با ایشان مصافحه کنند و عکس بگیرند. برادران حفاظت از باب وظیفهشان جمعیت را دور کردند. سردار به شدت ناراحت و از ماشین پیاده شدند. پیشانی یکایک جوانان حاضر در آن جمع را بوسیدند و عذرخواهی کردند. با وجود اینکه وقت کم بود، ایشان ایستاد و محبت خود را به آن جوانان، که مورد بیمهری واقع شده بودند، ابراز کرد و عکس یادگاری گرفت.
ایشان نه تنها به مردم عادی محبت میکرد، بلکه در عرصه نظامی نیز، چه آن زمان که در لشکر ۴۱ ثارالله(ع) خدمتشان بودیم و چه در جای دیگر، اگر در جلسهای به عنوان فرمانده مقتدر سخنانش را با ادبیاتی قاطع بیان میکرد و کسی از حاضران را مورد عتاب و خطاب قرار میداد، همه میدانستند که محال است دلجویی سردار به فردا موکول شود. اگر سردار احساس میکرد که دلخوری پیش آمده است حتماً همان شب تلفنی یا حضوری، از برادری که در جلسه مورد عتاب قرار گرفته بود دلجویی میکرد. برای همین رفتارها، سردار در قلبها نفوذ کرد.
ایکنا ـ سردار در زندگیشان به دنبال رضایت چه کسانی بودند؟
گاهی اوقات علیرغم اینکه شاید پنجاه شصت سال از عمرمان گذشته باشد، وقتی مسئولیت کوچکی به ما بدهند، به دنبال جلب رضایت اطرافیانی میرویم که آن مسئولیت را در اختیارمان قرار دادهاند، اما سردار سلیمانی در طول این سالهایی که توفیق آشنایی دور و نزدیک با ایشان را داشتم، برای جلب رضایت فقط سه رضایت را دنبال میکرد: اول، رضایت خدای تبارک و تعالی؛ دوم، رضایت اهل بیت(ع) و امام زمان(عج) و سوم، رضایت ولی امر مسلمین.
اگر در جلسهای احساس میکرد حرفی که مطرح میشود، کوچکترین خدشهای به رضایت ولی امر مسلمین وارد میکند، به شدت برخورد میکرد، نه از این باب که سلسلهمراتب فرماندهی را رعایت کند، بلکه از نظر اعتقاد عمیقی که به ولایت داشت. حتی اگر در بدترین شرایط هم بود، خواسته ولایت امر را تمکین میکرد و گاه بچههایی که در دفتر ایشان بودند، نقل میکردند که شهید بزرگوار برای جلب رضایت حضرت آقا و تا زمانی که امر معظمله محقق نمیشد، دهها روز به خانه مراجعه نمیکرد و پیوسته تلاش میکرد. اگر جامعه فقط همین ویژگی ولایتمداری شهید سلیمانی را سرلوحه کار خود قرار دهد، بسیاری از مشکلات حل میشود.
ایکنا ـ وظیفه امروز جامعه قرآنی به طور خاص در قبال امتداد راه شهید سلیمانی چیست؟
جامعه قرآنی امروز برای امتداد راه شهید سلیمانی دو رسالت دارد. رسالت اول این است که عامل به قرآن باشد و عامل به منش و رفتار سردار. اگر سردار دلها امروز در قلوب مؤمنین جای دارد به این دلیل بود که روی خودش کار کرد. رمز موفقیت سردار به حدیث امام صادق(ع) بازمیگردد که فرمود: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ دعوتکننده مردم با عمل خود باشید نه با زبان». قاری و حافظ قرآن اگر بخواهد راه سردار را ترویج کند، قبل از آن خودش باید عامل به رفتار، سلوک و منش سردار باشد و در همه مواردی که از آن به عنوان مکتب سلیمانی یاد میکنیم، عامل باشد. غیر ممکن است، معلم قرآن بخواهد موضوعی را آموزش دهد و مؤثر واقع شود، در حالی که خودش عامل نباشد. اگر خودش عامل نباشد، هیچ اثری ندارد.
رسالت دوم این است که قرآنیان تجلی آیات در زندگی شهید سلیمانی را به مردم معرفی کنند. مردم باید آیاتی را که منطبق با شخصیت سردار است، بشناسند و یک به یک در جامعه اجرا کنند. البته معرفی و اجرای آیات اینگونه نیست که به طور دفعی انبوهی از آیات را به جامعه منتقل کنیم. ظرفیت افراد متفاوت است. همه ما مثل سردار سلیمانی نیستیم. باید گام به گام آیات را در جامعه ترویج دهیم و تجلی آن را در مصداقی عینی مثل شهید سلیمانی نشان دهیم. این اقدام میتواند اثرپذیری از رفتار شهید سلیمانی را در جامعه ایجاد کند.